«از رعیت تا شهروندی»
به گزارش خبرنگار گروه سیاسی پایگاه تحلیلی خبری«شیرازه»،در زمان ناصرالدینشاه قاجار عدهای از مردم سمنان که از ظلم و ستم حاکم وقت شهرشان به ستوه آمده بودند و راهی را جز تمسک به دربار شاهنشاه نداشتند عریضهای را برای شاه فرستادند با این موضوع که از ظلم و ستم حاکم شهر جانمان به لب رسیده، لطف فرموده آن را عزل و حاکمی دیگر برای ما منصوب کنید.
این عریضه به شاه قاجار بسیار برخورد و نوشت که «فضولی موقوف، رعیت چه به سیاست». ناصرالدینشاه همواره میگفت: «من وزیرانی را میخواهم که فرق بین «بروکسل و کلم» را ندانند.»
این جریان تاریخی حکایت از عدم جایگاه تعیینکننده مردم در عرصه سیاسی و اجتماعی ایران است.
کشتهشدن ناصرالدینشاه و ایجاد انقلاب مشروطیت در سال ۱۲۸۵ ه ش و پررنگشدن جریان مبارزه با استعمار و استبداد نیز نتوانست نقش و حضور تعیینکننده مردم را ضمانت کند، چرا که دوران پرآشوب پایان قاجارها و جنگ جهانی اول و کودتای سوم اسفندماه ۱۲۹۹ه ش و روی کار آوردن رضاخان پهلوی توسط انگلیسیها و انسداد سیاسی دوران ۵۷ساله پهلویها (پدر و پسر) سدی در مقابل شهروند شدن ملت ایران بود و با انقلاب شکوهمند اسلامی ایران بود که ملت ایران از رعیت به شهروندی رسیدند.
در گفتمان شهروندی بر خلاف رعیت مردم دارای حقوق و صاحب اظهارنظر و شأن سیاسی و حقوقی هستند شهروند هم دارای حق و هم تکلیف است؛ اما رعیت همواره تکلیف مدار و فاقد حقوق سیاسی و اجتماعی است.
حقوق شهروندی یا حقوق ملت از مهمترین دستاوردهای انقلاب اسلامی است که خود فصلی مجزا را در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را به خود اختصاص داده است. (فصل سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران - حقوق ملت است.)
امروزه حق رأی مردم که خود جزئی از حقوق شهروندی است و ما به سادگی در مورد آن صحبت کرده یا در مواقعی از آن صرفنظر میکنیم محصول تلاشها و مجاهدتهای هزاران شهید از ابتدای انقلاب مشروطیت تا انقلاب اسلامی تا این روزها در یک قرن گذشته است که بهعنوان یک میراث سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و حقوقی به دست ما رسیده و بر ما است که این میراث را پاس داشته و در بهبود و کیفیت و نگهداشت آن کوشا باشیم.
نویسنده: قاسم امینی، استاد دانشگاه و پژوهشگر مسائل سیاسی
انتهای خبر/224224